علمای امامیه و نجوم جدید درایران عصرقاجار
امیرمحمدگمینی، استادیار پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران در تاریخ 24شهریور 1398 مقاله ای با عنوان (علمای امامیه و نجوم جدید در ایران عصر قاجار )ارایه کرد .نویسنده در این مقاله نشان میدهد که علمای شیعه بین علم و دین تضادی قائل نیستند و اگر امثالی مانند نراقی و شهرستانی مواردی مطرح می کنند از باب دانش سنتی و قدیمی ان هاست نه از باب تضاد علم و دین.
این مقاله شامل : مقدمه، بررسی دیدگاه های مهدی نراقی ومحمدحسین شهرستانی وهبةالدین شهرستانی و نیز بررسی انگیزههای ادعاییِ مخالفت علمای امامیه با نجوم و همچنین دیدگاه علمای امامیه در تطبیق آیات و روایات بر علوم قدیم و موضوع دلبستگی به تنجیم ،وبررسی دیدگاه محمدرضا نجفی اصفهان ونتیجه گیری می باشد.
قسمت اول: مقدمه
نویسنده معتقد است عصر حکومت قاجار برایران اغاز جدید رویارویی ایرانیان با علوم جدید غربی است.در دوره قاجار علم جدید به شکلی ساده و به دور از جزیات محاسباتی وارد ایران شد که منتقدینی داشت -در نجوم:نظریۀ خورشید مرکزی-در فیزیک:مباحث خلا، اینرسی،و مکانیک-در زیست شناسی:نظریە تکامل داروین -در پزشکی :روشهای نوین درمان و مفهوم میکروب.علمای امامیه ، علمای شیخیه ،اقطاب صوفیه،روشنفکران،فلاسفه،اسماعیلیه ،فرقه های بابی و بهایی،نویسندگان علمی گروهای منتقدین بودند.
قسمت دوم:بررسی دیدگاه مهدی نراقی،المستقصی فی الهیئة
نویسنده در این قسمت مهدی نراقی که یکی از فلاسفه و ریاضی دانان زمان قاجار بود را بعنوان مخالف اصلی با نجوم جدید مطرح میکند مهدی نراقی صاحب کتاب المستقصی فی الهیئة است.کتاب نراقی بنام اثار هیئت ، یک سنت علمی ریشه دار در تمدن اسلامی بشمار میاید دارای دواثر بنام مختصر هیئت و جامع هیئت است.المستقصی بحث درباره صحت قضیه های هندسی و ریاضی بدون محاسبات و پیشبینی پدیده های نجومی بود. این کار بر عهده زیج ها بود.نویسنده از عبارت بمدار الحرکه الیومیه چنین برداشت کرده که نراقی فقط حرکت وضعی را به غربی ها نسبت داده نه حرکات انتقالی و از نظریه خورشید مرکزی درک کاملی نداشته .نویسنده تاریخ دقیق نگارش المستقصی را نمیداند ولی میگویدبه جز نوشته ابوطالب حسینی در هندوستان تا پیش از نراقی رساله ای به زبان فارسی نوشته نشده .او ادعا داردنخستین رساله فارسی به دست میرزا مسعود بن عبدالرحیم انصاری از فرانسوی ترجمه شده در این زمان سفرنامه هایی به علم یا نجوم جدید غربی نوشته شده .یکی از اثار نجوم جدیددر سال 1284قانون ناصری نوشته ء عبدالغفار نجم الدوله میباشد.تا پیش از انتشار اثار نجم الدوله ،محمدکریم خان رهبر فرقه شیخیه با نامه هایی درباره نجوم جدید مواجهه شد
اعتضادالسلطنه وزیر علوم وقت در دفاع از نجوم جدید و نفی تنجیم تلاش کرد تا محمد کریم خان را بیسواد جلوه دهد اما کریم خان با رسائل خود نشان داد بر علم نجوم واقف است.
قسمت سوم: بررسی دیدگاه محمدحسین شهرستانی،آیات بینات
نویسنده در این بخش معتقد است که شهرستانی بر اساس فلسفه طبیعی ارسطو اعتقادی به برداشت علمی از متون دینی نداشته و مخالف نجوم جدید بوده . اما بعدا ادعا میشود که شهرستانی به نجوم جدید اعتقاد پیدا کرده ولی کتابی یافت نشده
قسمت چهارم: بررسی دیدگاه هبةالدین شهرستان،الاسلام و الهیئة
براساس این مقاله این کتاب باعث تغییر عیقده یکی از علمای شیعی بنام هبة الدین شده ،هبةالدین برخلاف شهرستانی در تلاش برای اثبات ایات بر علم نجوم جدید بود مثلا میگفت اگر در حدیث آمده: »زمین بر شاخ گاواست.این یعنی اثبات نجوم جدید.نویسنده در این قسمت ادعادارد که تا پیش از هبه الدین هیچ سندی بر مخالف علما با علم جدید نجوم نیست و بعد از هبة الدین ایات و روایات در تایید نجوم جدید است و اشاره دارد به ایت الله خویی که ایات المشارق و المغارب را به بحث کرویت ووجود قاره ها نسبت داده است
قسمت پنجم:بررسی انگیزههای ادعاییِ مخالفت علمای امامیه با نجوم جدید
نویسنده متذکر میشود که در مقاله امیر ارجمند با عنوان ظهور مدرنیتۀ علمی در ایران؛ مناقشات
پیرامون احکام نجوم و اخترشناسی جدید در زمان قاجار هیچ مخالفتی به غیر ازمخالفت فرقه شیخیه مطرح نشده.
امیر ارجمند در مقاله خود دو انگیزه برای مخالفت علما با نجوم جدید را ذکر کرده:
1 .علما هیئت بطلمیوسی را هماهنگ با احادیث و آیات قرآنی میدانستند
2 .علما به احکام نجوم معتقد بودند و احساس میکردند نجوم جدید باور گسترده به احکام نجوم را از بنیان برخواهد افکند.
در مورد اول امیر ارجمند دلیل و سندی ندارند ولی در مورد دوم ارجاع میدهند به کتاب اختیارات الایام علامه مجلسی و به آثار رهبران فرقۀ شیخیه علیه نجوم جدید و حمایت از احکام نجوم اشاره کرده است
قسمت ششم:بررسی دیدگاه علمای امامیه، تطبیق آیات و روایات بر علوم قدیم
این قسمت بحث کرویت و مسطح بودن زمین را مطرح میکند وارجاع میدهد به تطبیق ایات و روایات با علم جدید نجوم بطلمیوسی به کتاب بحارالانوار علامه مجلسی در قسمت السماء والعالم
نویسنده تفاوت بین علامه مجلسی با هبةالدین در اثبات اعجاز علمی ایات و روایات میداند که علامه در تلاش برای اثبات اعجاز علمی نبود
مورد دیگر بحث شک کردن کرویت زمین براساس روایات شیعی در اوقات ماه رمضان است که یکی از علمای اخباری
به نام شیخ یوسف بحرانی دچار شک در کرویت زمین میشودکه اگر در یک شهر دورافتاده هلال ماه رویت شود در دیگر شهرا هم این محاسبه بکار میاید پس زمین مسطح است واختلاف شب و روز در قسمت های مختلف زمین نشان از کرویت زمین دارد
نویسنده اشاره دارد به بهره گیری اعتضاد السلطنه وزیر علوم زمان ناصری از ایات 88سوره نمل و 43سوره نور در رد تنجیم و اثبات نجوم جدید در مقابله با رساله کریم خان.
قسمت هفتم:بررسی دیدگاه علمای امامیه،دلبستگی به تنجیم؟
دراین قسمت نویسنده به نقش علما و مجتهدین در مقابله تنجیم به ایات و روایات با تنجیم به علم سنتی نجوم قدیم میپردازدو حتی علمای دینی استفاده از تنجیم به منجمان را حرام اعلام کردند(جداساختن تنجیم برروایات از تنجیم برسنت نجوم قدیم ظاهرا از زمان سید بن طاووس اغاز شده بودن.ویسنده استناد میکند به علامه مجلسی در احکام شرعی روزهای سعد و نحس ،قمردر عقرب به ایات و رویات و یاد اور میشود که علم حقیقی نجوم در نزد پیامبران و امامان است . وحتی زمان های مباح دانستن استفاده از تنجیم راهم محدود میکردنددر این قسمت نویسنده دلیلی بر مقابله علمای امامیه با نجوم جدید نمیداند زیرا انها خود را مبلغین این علم نمیدانستن پس دلیلی هم برای مخالفت با علم جدید نبود ولی نویسنده از بعد از دوره هبة الدین دوران جدیدی را برای علما میداند که علمای امامیه فهمیدند از علوم جدید غربی و نجوم جدید میتوان در جهت منافع خودشان و اثبات دین به مردم استفاده کنند
قسمت هشتم: بررسی دیدگاه محمدرضا نجفی اصفهان،نقد فلسفة داروَن
نویسنده شروع رویارویی علما با علوم جدید را از ورود نظریه داروین به اسلام و ایران میداند و دو شخص شهرستانی و نجفی اصفهان را نمونه علمای مخالف دراین دوره میداند.نویسنده نجفی اصفهان را به عنوان منتقد میانه رو میداند واوعلوم جدید را با ترجمه عربی و زبان فارسی یادگرفته اما علی رغم پذیرفتن نظریه خورشید مرکزی و نظریه داروین نویسنده اورا نااشنا و اموزش ندیده علوم و منابع غربی میداند
قسمت نهم: نتیجه گیری
در این مقاله نویسنده در تلاش است تا ثابت کند که اصل دین و علمای امامیه هیچ مخالفتی با علوم جدید غربی ونجوم جدید نداشته و اگر جایی هم مخالفتی شده از نگاه غرب ستیزی بوده نه از متون دینی.نویسنده دو شخصیت را اصلی ترین مخالفان علوم جدید عنوان کرده ملامهدی نراقی و شیخ محمدحسین شهرستانی .نویسنده بین علما و مجتهدین با شیوخ و ملاها تفاوت قایل شده و ملاها و اخوندهارا از مردم عام میداند که لباس خواص پوشیده و حکم سیاسی طایفه و عیقده ای صادر میکنند تانشان دهند دین با نظام علمی جدید مخالف است .نویسنده متذکر میشود که هیچ اسنادی تاان زمان در مخالفت علمای امامیه با نجوم جدید نیست
دیدگاهتان را بنویسید