صورت فلکی ذاتالکرسی
صورت فلکی ذاتالکرسی (Cassiopeia) بهترین نقطهی شروع برای یافتن ستارگان در پاییز است. پنج ستارهی اصلی در آن، مانند حرف W کنار هم قرار گرفتهاند و با این که هیچ کدام روشن تر از قدر اول نیستند به راحتی میتوان شکل W یا M را مشاهده کرد.
ستاره های صورت فلکی ذاتالکرسی
درخشان ترین ستارهی ذات الکرسی ستارهی صدر (Schedar) در راس غربی W واقع است. گامای ذات الکرسی یک ستارهی خرده غول است که در فاصلهی 730 سال نوری از زمین قرار دارد. ستارهی اتای ذات الکرسی در کنار خط واصل بین صدر ذات الکرسی و گامای ذات الکرسی است. اگر از ستارهی میانی W یعنی گاما-تختنشین، خطی فرضی را به صدر وصل کنیم و آن را ۱۰ برابر فاصلهی دو ستاره امتداد دهیم به صورت فلکی بزرگ فرس اعظم یا اسب بالدار میرسیم. ستارگان اصلی آن مربع بزرگی را میسازند که مربع فرس اعظم نامیده میشود و قدر ستارگان آن کمتر از قدر اول است. در یک شب تاریک برای امتحان تیزبین بودنتان میتوانید ستارگان درون آن را بشمارید که به بیش از ۱۲ تا هم میرسند. ذات الکرسی مانند دب اکبر دور قطبی است و در تمام سال در عرض های جغرافیایی شمالی دیده می شود. زمان رسیدن ذات الکرسی به نصف النهار مبدا 29 آبان میباشد و مساحتی را که در پهنه آسمان اشغال می کند، 598 درجه مربع میباشد.
ستاره تیکو
این صورت فلکی در سال 1572 تاریخ ساز شد. در 11 نوامبر آن سال به ناگاه ستارهای نو در این صورت ظهور کرد و به قدری روشن بود که در روز هم دیده میشد. تیکو براهه (Tyche Brahe) منجم دانمارکی به مطالعهی دقیق این ستارهی نو پرداخت و جزئیات ماجرای آن را ثبت کرد. این ستاره مدتی است که دیگر روشنائی بسیار زیاد خود را از دست داده است اما هنوز هم آن را ستارهی تیکو مینامند. اکنون ستارهی تیکو را در زمرهی ابرنواختران میشمارند.
صورت فلکی ذات الکرسی به دلیل مجاورت با راه شیری از لحاظ اجرام غیر ستارهای نیز غنی میباشد. M52 از جمله خوشههای باز غنی است که در سال 1774 توسط چارز مسیه (Charles Messier) کشف شد. سن این خوشه حدود 35 میلیون سال است و فاصلهی آن به درستی مشخص نشده است اما بهترین تخمین حدود 5000 سال نوری است، بنابراین دارای قطر ظاهری 13 دقیقهی قوسی میباشد. M103 خوشهی باز کوچکتر و با تعداد ستارگان کمتر است.
افسانه صورت فلکی ذات الکرسی
یكی از زیباترین افسانه های ستارگان آسمان به طور حتم افسانهی ذات الكرسی و امراة المسلسله است. كفوس (Kepheus ) پادشاه اتیوپی و همسر خودپسندش كاسیوپیا، دختر بسیار زیبایی به نام آندرومدا داشتند. روزی ملكهی خدایان را از خود رنجاند و آنها را آزرده خاطر كرد، به این ترتیب كه ادعا كرد، دخترش زیباتر از نرایدین (Nereiden ) دختر نرویس (Nereus ) خداوند دریاها است.
آنها نزد پوزیدون حكمران دریاها، كه ما امروزه اغلب او را نپتون (Neptun ) می نامیم، شكایت و ادعای خود را مطرح كردند. پوزایدون از این امر بسیار خشمگین شد و هیولای دریایی ترسناكی را به اتیوپی فرستاد، كه امروزه به شكل صورت فلكی نهنگ در آسمان قرار دارد. این هیولای وحشتناك که از دهانش آتش می بارید تمام آن سرزمین را ویران كرد. مردم كه از این امر مایوس و ناامید شده بودند بالاخره به پادشاه خود روی كردند. كفوس از غیبگویان راه چاره خواست و آنها راه حل وحشتناكی را به او گفتند. او دریافت كه هیولای بی رحم تنها در صورتی از سرزمین او دست خواهد برداشت كه او یگانه دخترش آندرومدا را به هیولا تحویل دهد. شاه ابتدا این كار را به تاخیر انداخت، ولی هیولای دریایی هر روز خشمگین تر می شد و سرزمین او را بدتر ویران می كرد. بالاخره شاه دستور داد شاهزاده خانم را در غل و زنجیر كنند و بر صخره ای در دریا محكم ببندند.
هیولای دریایی به زودی پدیدار شد و می خواست آندرومدا را در چنبره بگیرد، ولی درست در همان لحظه برساوش پهلوان ، كه او نیز به شكل صورت فلكی در آسمان قرار دارد، از راه رسید. برساوش، كه صندلی های بالداری در پا داشت و می توانست با آنها پرواز كند، دختر بیچاره را كه برای كمك فریاد می كشید، دید. او بی درنگ به هیولا حمله ور شد، اما نتوانست با شمشیر خود بر هیولا غلبه كند.
خوشبختانه او در ماجرای دیگری، سر گورگون را به دست آورده بود، سری كه هر موجودی به آن نگاه می كرد، بلافاصله تبدیل به سنگ می شد. او این سر را در برابر صورت هیولا گرفت، به نحوی كه هیولای دریایی در یك چشم بر هم زدن به سنگ تبدیل شد. برساوش، شاهزاده خانم را كه بعدها همسر او شد، نجات داد. بر ساوش، سر گورگون را از بدن مدوسا (Medusa) جدا كرده بود، هیولای ترسناكی كه اسب بالدار از پهلوی او به وجود آمده بود.
دیدگاهتان را بنویسید