تحلیل حقیقت عرش و مراد از حاملان آن با تاکید بر آیه 71 سوره حاقه
علی بید سرخی دانشجوی دکتری، به ارائه مقاله که در تاریخ 1397/03/30 در دانشگاه فردوسی مشهد با عنوان تحلیل حقیقت عرش و مراد از حاملان آن با تاکید بر آیه 17 سوره حاقه پرداخته است.
او در این مقاله باروش تحلیلی-توصیفی به نقد دیدگاه های مفسران در زمینه حقیقت عرش پرداخته و همچنین به تحلیل حاملان هشتگانه عرش الهی می پردازد که درآیه 17سوره حاقه به آن اشاره شده است.
نویسنده به این نتیجه اشاره می کند که عرش حقیقی، عینی و خارجی و علم فعلی و اجرایی الهی است.
همچنین او با استناد به آیه 17 سوره حاقه و همچنین ارائه دلایل متعدد، تناسب بیشتر ظاهر آیات و روایات را در دیدگاه غیر فرشته بودن حاملان عرش دارد. در حالی که مفاهیم قرآن و روایات حاملان عرش را به خدا و اولیا و فرشتگان نسبت داده اند.
طرح مسأله
نویسنده در طرح مساله به تحلیل عنوان مقاله می پردازد و معتقد است که آیات قرآن درباره همه موضوعات با اشاره به قرائن یا معانی ظاهری یا به طور مستقیم به آنان پرداخته ولی درباره عرش الهی و حاملان آن سکوت کرده و فقط در آیه 17 سوره حاقه اشاره مختصری به ان کرده است که بازهم واضح بیان نشده است. نویسنده همچنین در این قسمت به دو فصلنامه با عنوان موضوعی مشابه درباره عرش اشاره میکند و از انجا که او معتقد است که هیچ پژوهشی درباره آیه 17 سوره حاقه درباره حاملان عرش به میان آورده نشده او در تلاش است تا با تدبر در ظاهر و متن قرآن و استفاده روایات اهل بیت و بررسی دیدگاه و نظرات مفسران به این موضوع به طور مستقل بپردازد.
مفهوم عرش در لغت
نویسنده در اینجا کلمه عرش را از دیدگاهای مختلف مفسران مورد بررسی قرار می دهد. اما بیشترین معنی را در تخت پادشاهان عنوان کرده و با اشاره به تخت ملکه صبا در آیه 23 نمل آن را تخت پادشاه معنی کرده است “لها عرش العظیم” .
او با تحلیل نظر برخی مفسران درباره معنای عرش به چیزی که سقف دارد و در بالاترین نقطه می باشد و یا معنای غیر مستقیم و تمثیلی برخی مفسران به عزت و قدرت و حکومت داری دانسته و استناد به دو آیه 259 بقره و 100 یوسف می کند.
بید سرخی معنای عرش را در ابتدا تخت و بعد از آن به معنای کنایی آن یعنی قدرت و سلطنت داری اشاره کرده است.
بررسی دیدگاه ها درباره حقیقت عرش
در این جا نویسنده نظرات مفسران را تقسیم بندی کرده و هر کدام را با استناد به آیه مربوطه یا دلایل متعدد مفسرین مخالف به نقد و رد آن نظرات پرداخته است. او در ابتدا به لغت عرش در قرآن اشاره کرده که 33 بار ذکر شده و در این موارد 19 بار آن را با ویژگی هایی چون عظیم و کریم و مجید به خدا نسبت داده که ملائکه و فرشتگان در اطراف آن می گردند.
ایشان با اشاره به دو آیه 75 زمر و 17 حاقه به حاملان عرش اشاره می کند.
- برخی محققین گذشته پرداختن به موضوع عرش را غیر معقول دانسته و آن را به علم خدا واگذار کرده اند.
- برخی دیگر هم معتقدند که این موضوع و تبین آن لغو و عبث ا ست.
تقسیم بندی دیدگاه های مفسران حقیقت عرش از منظر نویسنده
1-فرقه مشبهه = معتقد به معنای ظاهری و محسوس عرش هستند.
اما نویسنده آن را طبق آیات مختلف رد می کند چرا که خدا را منزه از هرگونه تجسیم می داند.
2- برخی از مفسرین =معتقدند منظور از عرش همان آسمان نهم است.
اما نویسنده دیدگاه علامه طباطبایی را در رد این نظریه آورده که ایشان معتقد است این نظریه تحمیل شده از قواعد هیات بطلمیوسی است و این نظریه بر پایه این عقیده است که بعد از فلک نهم هیچ چیزی حتی خلاء هم وجود ندارد در حالی که علامه آن را رد کرده و همچنین با تفسیر از ظاهر آیات عرش خدا را غیر مادی تعبیر می کند.
3- اعتقاد برخی مفسرین به معنای کنایی این آیات = که کنایه به قدرت و تسلط و تدبر و سلطنت خدا بر ملک دانسته اند.
نویسنده با اشاره به دو آیه 86مومنون که اعتباری بودن معنای عرش را رد می کند و آیه 17 حاقه که حاملان عرش را واقعی عنوان می کند. او با اشاره به این دو آیه امر اعتباری بودن و غیر واقعی بودن این نظریه را رد کرده و در جای دیگر با اشاره به مخالفت علامه طباطبایی مبنی بر اینکه معنای کلمه عرش منافاتی با حقیقی و واقعی بودن ندارد و سخنان خدا را با کنایی دانستن معنای آن خارج از اعتبار نمیداند نویسنده اشاره به حقیقت عینی و واقعی آیات دارد .
4-برخی شارحان حدیث = عرش الهی را حقیقتی تکوینی دانسته اند. و طبق این دیدگاه کل عالم هستی را عرش خدا می دانند که طبق عبارت «جملة الخلق» دانسته اند که ملائکه آن را حمل می کنند.
نویسنده با اشاره به آیات: 86مومنون، 7هود، اعراف: 54 و زمر 75 در اشارات مفسرانی چون علامه طباطبایی، این نظریه که هر دو یکی است را رد کرده است.
5-دیدگاه علامه طباطبایی مبنی بر اینکه ایشان معتقد است عرش همان مقام یا مرحله ای در عالم هستی است که تمام امور به تدبیر عام الهی و مقام علم الهی اداره می شود. نویسنده برای این دیدگاه اشاره به سوره های « توبه 129، غافر 7، حاقه 17 ، زمر 75، یونس 3 ، بروج15-16 و حدید4 دارد.
ارزیابی:
نویسنده در ارزیابی دیدگاه ها، دیدگاه علامه طباطبایی را منطبق بر آیات و روایات می داند و آن را مناسب ترین تعبیر عنوان میکند. و همچنین نویسنده اشاره به روایتی از امام رضا می کند که عرش را اسم قدرت و علم معرفی نموده اند و تفاسیری که عرش را بر اسماء الهی تفسیر نموده اند.
بررسی دیدگاه های تفسیری پیرامون حاملان هشت گانه عرش الهی
نویسنده همانطور که معتقد به مقام و مرحله در عرش به تدبیر و علم الهی در امور و اتفاقات نظام خلقت است این حقایق را طبق ایات 7غافر و 17 حاقه غیر مادی می داند کلمه «حمل» در این آیات را مادی و محسوس نمی داند و معتقد است که برداشت ظاهری نمی توان به «حمل عرش» داشت و مفهوم تحلیلی عنوان کرده است. و ایشان با اشاره به تفسیر ایه 4حدید مبنی بر اینکه این علم الهی در عرش منظور همان علم اجرایی است که حاملان عرش آن را انتقال می دهند و به آن علم آگاهند ولی عرش الهی قائم به آنان است.
با توجه به تحلیل نویسنده از دیدگاه مفسران در آیه 17 حاقه درباره حاملان ثمانیه ایشان را به چند گروه تقسیم میکند:
1. دسته ها و صفوفی از فرشتگان:
ü برخی از مفسران بی دلیل و برخی با دلیل و استناد به روایتی از پیامبر ،حاملان ثمانیه را همان فرشتگان عنوان کرده اند.
ü نقدو نظر : نویسنده عنوان می کند که برخی این روایت را از کتب اهل تسنن می دانند که در نهایت به کعب الاحبار نسبت داده اند.
ü برخی از مفسران آن را به قبیله ای فرشتگان یا هشت صف از آنان عنوان کرده اندو بیان می کنند که جز خدا تعداد آن ها را نمیداند.
ü نقدونظر: نویسنده عنوان میکند که این دیگاه به دلیل آنکه هیچ سندیتی از پیامبر ندارد و نمیتوان آن را به ایشان نسبت داد و بیشتر شبیه تفسیر به رای ابن عباس می باشد به همین دلیل آن را رد می کند.
همچنین در نقد دیگری اشاره می کند به اینکه هیچ قرینه ای در آیات بر این تفسیر وجود ندارد و نویسنده با ذکر برخی مفسران اشاره میکند که ایشان بیشتر ترجیح می دهند عبارت «حاملان ثمانیه » را به تعداد نفرات نسبت دهند تا به صفوف و دسته و جای دیگر نویسنده نظر مفسری را بیان میکند که اشاره به مونث بودن عبارت دارد که نشان از شخص است نه دسته.
2. هشت فرشته:
بیشتر مفسران حاملان عرش را به هشت فرشته نسبت داده اند که برخی بی دلیل و برخی هم بادلیل که نویسنده مفسران با دلیل را به سه گروه تقسیم کرده است.
ü این گروه با استناد به حدیثی از پیامبر به تعداد هشت نفری فرشتگان اعتقاد دارند.نقد و نظر: 1- این روایت درمنابع تفسیری اهل سنت وجود دارد. 2-این روایت صراحت ندارد و می توان آن را به غیر ملک هم نسبت داد.
ü مفسرانی که با استناد به ظاهر آیات آن را به فرشتگان نسبت داده اند و با استناد به آیات، 7 غافر، 17حاقه،75 زمر ،و همچنین تفسیر نمونه و تفسیر علامه طباطبایی مبتنی بر فرشته بودن این حاملان است که البته ملک یا غیر ملک بود آن ها مشخص نشده است. ذکر نکاتی از نویسنده درباره استدلال این مفسران :1-با تحلیل سوره 7 غافر تفاوت قائل شده بین حاملان عرش و کسانی که حول عرش هستند. و نویسنده نزدیک بودن این تفاسیر با ایات مربوطه را دلیل بر درست بودن این دیدگاه نمی داند. 2- نویسنده معتقد است که کلام الهی باید با استناد به قرائن پیوسته و ناپیوسته انجام گیرد .
ü با استناد به آیه 68 زمر برخی مفسران حاملان ثمانیه را به افرادی که استثنا شده از مرگ هستند در نفخه اول عنوان کرده اند. نقدو نظر: این نظر را با استناد به دیدگاه علامه طباطبایی رد کرده اند چرا که معتقدند هیچ گونه ای قرینه ای در آیات مبنی بر این ددیگاه وجود ندارد و توجیهات فخر رازی را در تفسیر ایه 68 زمر رد میکند.
3. هشت جهان:
در اینجا به دیدگاه تفسیر الکاشف می پردازد. که در جایی با استناد به سیاق آیه 54سوره اعراف عرش را ملک و استیلا دانسته است و در جایی دیگر با اشاره سخن حضرت علی در نهج البلاغه، حاملان عرش را مخلوق و مملوک خدا دانسته است نقدو نظر: با با توجه به ظاهر آیه و سیاق آن این تعبیر را رد کرده اند.
4. هشت تن از حاملان علم الهی (دیدگاه برگزیده):
نویسنده در این قسمت به بررسی آیات 17 حاقه ،7 غافر و 75 زمر می پردازد که موضوع حاملان عرش الهی را با ملائکه حول العرش مقایسه و واکاوی کرده و همچنین نویسنده معتقد است طبق این آیات مربوطه هم به ملک بودن و هم غیر ملک بودن حاملان ثمانیه اشاره دارد. و نویسنده به تحلیل و بررسی کلمات آیات مربوطه، در این جهت پرداخته است .
نویسنده روایاتی هم در این مورد بیان داشته که به تفسیر معنای حاملان ثمانیه پرداخته است و به سه دسته تقسیم نموده که دسته سوم را ترجیح میدهد.1-روایتی که خداوند را حامل عرش میداند 2- روایتی که اهل بیت و انبیا و فرشتگان را حاملان عنوان کرده و 3- این دسته را با استناد به ایه 17 حاقه به اولیای الهی و غیر ملک بودن ان ها نسبت داده اند.
دلایل ارجحیت دانستن دیدگاه سوم در تفسیر حاملان ثمانیه به اولیا الهی :
1-علم عام و اجرایی الهی در اینجا مطرح است
2-طبق ایات 17حاقه 7غافر و 75زمر بین حاملان عرش و ملائکه حول العرش تفاوت قائل شده است.
3-با استناد به روایات متعدد در باب اینکه حاملان عرش را به اولیا نسبت داده اند اشاره داشته است.
نتیجه گیری:
نویسنده در این مقاله به نتیجه میرسد که
1- عرش الهی یک حقیقت عینی و خارجی است که علم عام و اجرایی خداوند را شامل میشود.
2- با اشاره به ایات مربوطه به ملک بودن حاملانت و با استناد به روایات به غیر ملک بودن آن پرداخته و در آخر هردو را مطرح میکند و قابل قبول میداند و هچکدام را رد نمیکند.
3-حمل عرش و حاملان آنان را ذومراتب عنوان کرده که علم خدا بر آنان احاطه دارد.
4-اشاره به آیات و روایاتی که بر غیر ملک بودن حاملان ثمانیه در روز قیامت داشته است.
آدرس لینک مقاله:
http://jqr.isca.ac.ir/article_67194_20d45199dff244d693fa6b83cc900947.pdf
دیدگاهتان را بنویسید