هرمان جوليوس اوبرت
هرمان جوليوس اوبرت يكي از نظریه پردازان بزرگ تاريخ عصر فضا محسوب می شود.
او به همراه گودارد و تسیلکوفسکی پدران دانش و مهندسي موشكهاي پرتابگر هستند. اوبرت در جواني نظرات و تحقيقات خود را به صورت چند كتاب منتشر كرد و پیوسته در زمان جنگ جهاني دوم در مراكز تحقيقات موشكي آلمان نازي به كار مشغول بود. بعد از جنگ، آمريكاييها و ساير متحدان غربي آنها از دانش اوبرت و همكارانش استفاده زيادي كردند.
دوران كودكي و نوجواني
در سال 1912، که اوبرت 18 سال داشت در دانشگاه مونيخ ثبتنام كرد و در رشته پزشكي مشغول به تحصيل شد. بورسيه تحصيلي وي در دست اقدام بود كه با شروع جنگ جهاني اول در تحصيل او وقفه ايجاد شد. بنابراين اوبرت نيز مانند بسياري ديگر، به صورت غيرمستقيم وارد جنگ شد و در قسمت های پزشكي به انجام وظيفه پرداخت.
زندگي كاري اوبرت
بعد از جنگ، هرمان به اين نتيجه رسيد كه به صورت ناخواسته و بدون تمايل كامل وارد علوم پزشكي شده است. او در سال 1918 با ماتيلدا هامل، كسي كه به او در انجام كارهايش كمك مينمود و به فعاليتهاي اوبرت اعتقاد راسخ داشت، ازدواج كرد. او در 1919 مجدداً به آلمان بازگشت و ابتدا در دانشگاه مونيخ و سپس در گوتينگن در رشته فيزيك مشغول به تحصيل شد.
همانگونه كه ذكر شد، اوبرت در مركز موشكي انجمن پرواز فضايي آلمان با ورنر فونبراون همكار بود. كسي كه خود در آينده از پيشگامان، محققان و مهندسان بزرگ موشكي جهان براي دولت آلمان نازي و سپس ايالات متحده شد.
اوبرت و فونبراون با همديگر مشغول تحقيق بر روي موشك شدند كه حاصل این فعاليت، طراحي و ساخت موشك V2 آلمان در اواخر جنگ جهاني بود. اوبرت در سال 1929 با موفقيت يك راكت پيشران مايع آزمايشي ساخت كه كگلدوس نام گرفت.
اوبرت در سال 1922 رساله دكتراي او كه در ورد علوم موشكي (پرواز راكتها) بود با بهانه ی تخيلي، ايدهآليستي و رويايي بودن مورد پذيرش قرار نگرفت، ولي اين امر اوبرت را هيچگاه ناامبد نساخت و او هم چنان به تحقيقات خود در زمينه مورد علاقهاش به صورت خصوصي ادامه داد. اوبرت هرگز به تهيه يك رساله جديد و گرفتن مدرك دكتراي خود نيانديشيد. البته همان رساله رد شده، به او در جهت تهيه و آماده شدن اولين كتابش كمك زيادي نمود. او بعدها در مورد تمايلاتش توضيحاتي را ارائه داد و در يادداشتهاي خود چنين نوشت: «من از نوشتن رساله اي ديگر خودداري كردم و به خود گفتم: مهم نيست. من ثابت خواهم كرد كه ميتوانم بدون اينكه عنوان دكتر در كنار نامم قرار گيرد، از تعدادي از منتقدان رسالهام دانشمند بزرگتري شوم. او از نظام آموزشي آلمان به شدت انتقاد كرد و وضعيت آن را به اتومبيلي تشبيه نمود كه چراغهاي عقب آن بسيار درخشان و پرنور، اما جلوي آن فاقد چراغهاي روشن است. البته رساله اوبرت سرانجام توسط پروفسور آگوستين ماير از دانشگاه بابس-بوليای روماني پذيرفته شد و او درجه دكتري را از اين استاد دريافت كرد.
در سال 1923 (29 سالگي)، اوبرت موفق به انتشار كتاب 92 صفحهاي با عنوان با راكت در فضاي بين سيارات شد. اين كتاب كه برگرفته از همان رساله دكتراي او بود باعث شهرت وي شد. اگرچه رساله وي در خصوص موارد فني كمتر بحث كرده بود، ولي به واسطه تدريس او در مراكز مربوط به امور فضايي به خصوص در آلمان، كتابش به كمك همين مراكز انتشار يافت. تئوريهاي ارائه شده در كتاب اوبرت بسيار ارزشمند بودند. اين كتاب به واسطه تئوريهايش در سراسر مراكز موشكي آلمان مورد توجه قرار گرفت و اين امر باعث شد تا كتاب او به چندين زبان ديگر نيز ترجمه شده و پس از مدتي مطالب آن کتاب به طور عملي در وسايل پرنده فضايي به كار گرفته شوند.
امتداد اين كتاب و ساير فعاليتهاي هرمان اوبرت در زمينه موشك، منجر به انتشار کتابی با عنوان «مقدماتی براي انجام سفر فضايی» شد كه يكي از موفقيتهاي بينالمللي او به حساب ميآمد و از اهميت علمي فوقالعادهاي برخوردار بود. اوبرت كه چند سال قبل از انتشار اين كتاب (سال 1925)، با كنستانتين تسيلكوفسكي و ايدهها و تئوريهايش آشنا شده بود، از دانش و تجربه او نيز در تدوين اين كتاب جديد استفاده نموده بود. در اين كتاب، تئوري رياضي مربوط به علوم موشكي بهخصوص در زمينههاي علوم الكترونيك و پيشرانش راكتي تشريح شده بود. اين كتاب امكان طراحي و ساخت يك راكت را فراهم ميآورد و همچنين توان بالقوه انسان براي دستيابي به ايستگاههاي فضايي و سفر به كرات ديگر را مورد بررسي قرار ميداد. اسنالت، پيشكسوت در علوم راكتی فرانسه، كتاب جديد اوبرت را كتاب مقدس فضانوردي علمي خواند و مورد تشويق مالي ده هزار فرانكی قرار گرفت كه اوبرت از اين پول براي توسعه فعاليتها و تحقيقاتش استفاده كرد.
فريتز لانگ، سازنده فيلمهاي صامت پس از مطالعه كتاب اوبرت تصميم گرفت فيلمي داستاني در مورد سفر فضايي بسازد و سرانجام فيلم زنی در ماه را در سال 1929 به روي پرده سينما برد. اين فيلم اولين محصول تاريخ سينما بود كه تصاويري مجازي از محيط فضا را به تصوير ميكشيد. سازنده فيلم مذكور از آنجايي كه ميخواست محصولش از نظر فني و علمي بينقص باشد، تصميم به دعوت از اوبرت به عنوان مشاور علمي در فيلم خود گرفت. در سناريوي انتخاب شده، اوبرت و لانگ به كمك يكديگر موفق به ساخت يك ماكت فضاپيما شدند كه خيلي واقعي به نظر ميآمد. در جريان تهيه اين فيلم چشم چپ اوبرت ضربه ديد كه براي او بسيار ناراحتكننده بود اما خللي در راه تحقيقات و علاقهمندياش ايجاد نكرد.
دیدگاهتان را بنویسید