برساووش
یکی از صور فلکی بزرگ نیمکرهی شمالی صورت فلکی برساووش (Perseus) است. نامهای دیگر این صورت فلکی عبارتند از: برشاوش، برساوس، پرسئوس، فرساوس، برندهی سردیو، دیوکش و برندهی سرغول.
ستارگان صورت فلکی برساووش
این صورت فلکی از ستارههای چندان پرنوری تشکیل نشده است ولی ستارههای بسیاری دارد که همگی قسمتی از نوار مهآلود کهکشانند و این جادهی مه آلود در آسمان به پیدا کردن این صورت فلکی کمک میکند. بتا برساووش که آن را رأس الغول یا سر غول (Algol) خوانند، یکی از جذابترین ستارگان متغیر در آسمان است. این ستاره که از نوع گرفتی است دارای قدر متغیر ما بین 2/2 تا 5/3 می باشد . بتا برساووش از دو ستاره تشکیل میشود که یکی بزرگ، کمنور و نسبتاً سرد و دیگری نورانی، کوچک و داغ است. ستارهی بزرگ در حین حرکت به دور ستارهی نورانی باعث کسوف آن میشود، ولی این حالت زیاد طول نمیکشد زیرا ستارهی بزرگ در مدار خود به سرعت حرکت میکند. این دو ستاره به فاصلهی 18 میلیون کیلومتر از یکدیگر قرار گرفته اند و هر 2 روز و 20 ساعت گرفتگی در آن ها رخ می دهد .
از دیگر ستارگان قابل توجه این مجموعه می توان به آلفای برساووش با قدر 8/1 که یک ابر غول زرد با فاصلهی 600 سال نوری است، اشاره کرد.
اجرام آسمانی صورت فلکی برساووش
برساووش به لحاظ استقرار در امتداد کهکشان راه شیری، از نظر اجرام عمق آسمان غنی است. در نزدیکی ستارهی کیسی برساووش در حدفاصل با اپسیلون می توان NGC1499 که همان سحابی کالیفرنیا را که یک سحابی پخشنده است را مشاهده کرد . در فاصلهی میان دو ستارهی آلفا و کای برساووش NGC 1245 وجود دارد که یک خوشهی باز است. یکی از پدیده های مناسب برای رصد خوشه M34 است که شامل ستارگان کم نور با قدر هشتم است که در فاصله 1400 سال نوری از ما قرار دارد . در بازوهای مارپیچ کهکشان راه شیری دو خوشهی NGC 869 و NGC 884 وجود دارد که اولی 300 سال نوری و دومی در حدود 7500سال نوری از ما فاصله دارند. این دو خوشه در قسمت فوقانی اتا در حد فاصل با ستاره فی برساووش واقع شده اند. البته درقسمت میانی برساووش مابین ستارگان کای برساووش و نوی آن که یک چندگانه است، نواختر 1901 قرار دارد
افسانه برساووش
برساووش، پسر زئوس، قهرمان ماندگارترین افسانهی یونانی، یعنی برساووش و آندرومدا است. ماجرای او از آنجا آغاز می شود که عزم کشتن مدوسا را می کند. مدوسا یکی از سه هیولای عفریتهی بالدار بود که هرکس به موهای مار مانند او نگاه میکرد سنگ میشد. برساووش هنگامی که مدوسا در خواب بود، دزدانه بر او غلبه یافت و تنها به تصویر منعکس کردهی آن در سپر خود نگاه کرد، تا از سنگ شدن در امان بماند. او سر مدوسا را از تن جدا و در کیسه ای گذاشت . زمانی که به طرف خانه پرواز می کرد، دوشیزه آندرومدای زیبا را دید که پای در زنجیر به صخره ای بسته شده تا قربانی هیولای دریا شود. برساووش هیولا را کشت و آندرومدا را به عنوان عروس خود انتخاب کرد .
دیدگاهتان را بنویسید